اهمیت فرازبان «تأویل» در فهم متن قرآنی با تحولات معنایی که در تاریخ هرمنوتیک اسلامی داشته است، پرسش از ضابطه مندی و ضابطه پذیری آن را ضروری و لازم می نمایاند. امکان طرح این پرسش با توجه به تلقی های معنایی متفاوت تأویل، بر این نکته مترتب است که نخست بدانیم از کدام تأویل و معنای آن بحث می کنیم و متعلق بحث چیست؟ ازاین رو با توجه به تعداد تلقی هایی که از تأویل وجود دارد، می توان گفت: پرسش از ضابطه پذیری و ضابطه مندی ساحت تأویل نیز صورت بندی های متفاوت و پاسخ های متعدد خواهد داشت. پژوهش پیش رو با مطرح کردن چهار گام مقدماتی(1. دوگانه ی تفسیر/ تأویل، 2. سیطره ی فرازبانِ «تفسیر»، 3. تفسیر؛ امری ضابطه, پذیر و ضابطه, مند، 4. قالب, های بیانی ناظر به ضابطه, مندی تأویل) به گونه ی سربسته و اجمالی بستر ضابطه پذیری تأویل را مهیا نموده تا از رهگذر آن زمینه ی مناسبی را برای طرح پرسش از ضابطه مندی و ضابطه پذیری «روایات سه گانه تأویل: (روایت اول: عدول از معنای ظاهر، روایت دوم: عبور از معنای ظاهر و رسوخ به لایه های زیرین معنا، روایت سوم: اعیان خارجی محسوس و حقایق عینی)» فراهم آورد که در ضمن پاسخ گفتن به هریک از پرسش ها، ضوابط و قواعد مربوط در ساحت تأویل را خاطرنشان سازد.